خاطرات شیرین بچه داری: خلاصه تجربه ها در نی نی سایت
بچه داری، سفری پر از چالش و البته لحظات ناب و فراموش نشدنی است. در نی نی سایت، مادران تجربیات گرانبهای خود را به اشتراک می گذارند. این پست، خلاصه ای از 24 خاطره و تجربه شیرین است که از میان صحبت های مادران در این فضا انتخاب شده است.

این تجربیات، شامل لحظات خنده دار، احساسی و گاهی اوقات طاقت فرسا هستند، اما همگی نشان دهنده عشق بی پایان مادرانه اند.
- ✳️اولین لبخند نوزاد، نوری که زندگی را روشن کرد.
- ✳️صدای دلنشین “مامان” گفتن، بعد از ماه ها انتظار.
- ✳️تماشای خواب معصومانه اش، آرامشی عمیق و بی نظیر.
- ✳️حمام کردن نوزاد و خنده های از ته دلش در آب.
- ✳️اولین باری که خودش توانست بنشیند، لحظه ای پر از افتخار.
- ✳️غلت زدن هایش، شروع ماجراجویی های کوچک.
- ✳️چهار دست و پا رفتن و کشف دنیای اطراف.
- ✳️اولین قدم های لرزانش، تلاشی ستودنی.
- ✳️قصه گفتن قبل از خواب و غرق شدن در دنیای خیالی.
- ✳️خواندن لالایی و به خواب رفتنش در آغوش مادر.
- ✳️ساختن کاردستی های رنگارنگ با دست های کوچکش.
- ✳️بازی های کودکانه و قهقهه های بی پایان.
- ✳️خوردن اولین غذای جامد و چهره بامزه اش.
- ✳️دندان درآوردن و تحمل دردش با نوازش مادر.
- ✳️آموختن کلمات جدید و تکرارشان با شیرینی خاص.
- ✳️نقاشی کشیدن روی دیوار و خلق آثار هنری بی نظیر (از نظر مادر!).
- ✳️سفر خانوادگی و لذت بردن از طبیعت با کودک.
- ✳️جشن تولد و شادی بی حد و حصرش.
- ✳️بیماری و پرستاری از او با تمام وجود.
- ✳️آرام کردن گریه هایش در شب های بی قراری.
- ✳️دیدن شباهت های رفتاری اش با پدر و مادر.
- ✳️حسادت شیرینش به خواهر یا برادر کوچکتر.
- ✳️ابراز علاقه های ناگهانی و بوسه های عاشقانه.
- ✳️نگاه کردن به عکس های قدیمی و یادآوری روزهای نوزادی اش.
اینها تنها گوشه ای از خاطرات شیرین بچه داری هستند. هر مادری، داستان های منحصر به فرد خود را دارد که با عشق و صبوری آنها را رقم می زند.
بچه داری، یک مسئولیت بزرگ است، اما در عین حال، بزرگترین شادی زندگی را به ارمغان می آورد.
این لحظات، زودگذرند. قدرشان را بدانیم و از تک تک آنها لذت ببریم.
خاطرات شیرین بچه داری: 24 تجربه از نی نی سایت
اولین لبخند
هیچ چیز با دیدن اولین لبخند واقعی کودکتان قابل مقایسه نیست. یه حس عمیق شادی و قدردانی. یادمه که دخترم حدوداً دو ماهه بود و من داشتم براش آواز میخوندم. یهو یه لبخند بزرگ زد. انگار دنیا رو بهم دادن. تو نی نی سایت خیلی ها از این لحظه به عنوان یکی از قشنگ ترین لحظه های زندگیشون یاد کرده بودن. واقعا همینطوره. اون لبخند الان هم جلوی چشممه. حتی الان بعد از چند سال هم وقتی بهش فکر میکنم لبخند رو لبم میاد. یه حس ناب.
بوی تن نوزاد
بوی تن نوزاد یه بوی بهشتیه. یه بوی آرامش بخش و تسکین دهنده. من همیشه دوست داشتم بچمو بغل کنم و بوش کنم. این بو یه حس عجیبی بهم میداد. تو نی نی سایت یه تاپیک بود درباره اینکه چرا بوی بچه انقدر خوبه. خیلی جالب بود. انگار خدا یه ماده ی خاصی تو بدن بچه ها گذاشته که مادر رو آروم کنه. من هنوزم بعضی وقتا لباسای بچگیشو بو میکنم. یه جورایی دلم آروم میشه. حتی وقتی بزرگ شدن بازم یه بوی خاصی دارن که فقط مادر میتونه تشخیص بده. یه بوی امن.
اولین قدم
دیدن اولین قدم های فرزندتون یه لحظه فراموش نشدنیه. یه نشونه از استقلال و رشد. پسرم خیلی دیر راه افتاد. من خیلی نگران بودم. ولی یه روز یهو بدون کمک وایستاد و چند قدم برداشت. من از خوشحالی جیغ زدم و اشک شوق ریختم. اونم خندید. تو نی نی سایت خیلی ها تجربه های مشابه داشتن. اینکه چقدر این لحظه براشون مهم بوده. من اون روز رو ضبط کردم و هنوزم هر از گاهی نگاش میکنم. انگار یه سفر جدید شروع شده. سفر به دنیای استقلال.
شب بیداری ها
شب بیداری ها سخت بودن ولی الان که فکر میکنم دلم براشون تنگ شده. اون لحظه های آروم با بچم. شبا که همه خواب بودن من بیدار بودم و به بچم شیر میدادم. یه حس خاصی بود. انگار ما دوتا تو یه دنیای دیگه بودیم. خیلی از مامانا تو نی نی سایت از سختی شب بیداری ها گله میکردن. ولی تهش همه دلشون برای اون روزا تنگ میشه. واقعا همینطوره. شاید چون یه جورایی اون لحظه ها فقط مال تو و بچه ت بوده. یه جور حس مالکیت شیرین. یادش بخیر.
اولین کلمه
شنیدن اولین کلمه ای که فرزندتون میگه یه حس فوق العاده است. یه ارتباط زبانی. دخترم اول “مامان” رو گفت. من خیلی ذوق کردم. انگار یه جایزه برنده شدم. تو نی نی سایت یه بحث بود درباره اینکه بچه ها اول “مامان” رو میگن یا “بابا”. خیلی خنده دار بود. مهم اینه که بالاخره یه چیزی میگن!من اون روز رو تو دفتر خاطراتش نوشتم. یه کلمه، یه دنیا حرف. یه شروع قشنگ.
آغوش های بی قید و شرط
آغوش های بی قید و شرط بچه ها یه نعمت بزرگه. یه حس امنیت و آرامش. وقتی بچم ناراحت بود یا میترسید فقط کافی بود بغلش کنم. همه چی درست میشد. تو نی نی سایت خیلی ها میگفتن که چقدر دلشون برای آغوش بچه هاشون تنگ شده وقتی بزرگ شدن. قدر این لحظه ها رو بدونید. من همیشه سعی میکردم بغلش کنم و بهش بگم که چقدر دوسش دارم. یه بغل میتونه یه دنیا حرف بزنه. یه حس بی نظیر.
بازی های کودکانه
بازی کردن با بچه ها خیلی لذت بخشه. یه فرصت برای دوباره بچه شدن. من عاشق این بودم که با پسرم خونه سازی کنم یا با دخترم عروسک بازی کنم. تو نی نی سایت خیلی ها ایده های خوبی برای بازی با بچه ها میدادن. بازی کردن فقط تفریح نیست، آموزش هم هست. من سعی میکردم تو بازی ها بهشون چیزهای جدید یاد بدم. یه فرصت برای یادگیری و سرگرمی. خیلی خوش میگذشت.
نقاشی های دیواری
شاید اولش عصبانی بشید ولی بعداً براتون خاطره میشه. نقاشی های بچه ها روی دیوار. دخترم یه بار کل دیوار اتاقشو با مداد رنگی نقاشی کرد. اولش خیلی ناراحت شدم ولی بعدش خندم گرفت. تو نی نی سایت خیلی ها تجربه های مشابه داشتن. و همه میگفتن که بعداً دلشون برای اون نقاشی ها تنگ شده. شاید یه روزی بهش افتخار کنیم. من یه قسمت از دیوارو نگه داشتم و پاک نکردم. یه یادگاری قشنگ. یه اثر هنری!
لباس های کوچک
لباس های کوچولو و ناز بچه ها خیلی دوست داشتنی هستن. یه یادگاری از دوران نوزادی. من همه لباس های بچگی بچمو نگه داشتم. دلم نمیاد دور بریزم. تو نی نی سایت خیلی ها میگفتن که لباس های بچگی بچه هاشونو دادن به نیازمندان. یه کار خیلی خوبیه. همیشه میشه باهاشون یه کار خوب کرد. ولی من چندتاشو نگه داشتم برای یادگاری. خیلی کوچولو و دوست داشتنی. یادآور روزهای خوب.
مهمانی های تولد
مهمانی های تولد بچه ها خیلی هیجان انگیزه. یه فرصت برای جشن گرفتن رشدشون. من همیشه سعی میکردم تولد بچمو یه جشن بزرگ بگیرم و همه دوستاشو دعوت کنم. تو نی نی سایت خیلی ایده های خوبی برای تزئین تولد و بازی های تولد بود. تولد یه روز خاصه. بچه ها خیلی خوشحال میشدن. یه خاطره ی خوب. کلی عکس و فیلم.
داستان شب
قصه گفتن شبها برای بچه ها خیلی آرامش بخشه و اونها را برای خواب آماده میکنه. من همیشه قبل از خواب برای بچم قصه میگفتم. اونم خیلی دوست داشت. تو نی نی سایت خیلی ها پیشنهاد میکردن که از کتاب های قصه ی صوتی استفاده کنیم. یه روش خوب برای سرگرم کردن بچه ها. من خودم قصه های قدیمی رو تعریف میکردم. یه جورایی یه ارتباط فرهنگی. خیلی قشنگ بود.
مسافرت های خانوادگی
مسافرت رفتن با بچه ها سخت هست ولی خاطرات شیرینی به جا میذاره. ما هر سال تابستون با بچه ها میرفتیم مسافرت. خیلی خوش میگذشت. تو نی نی سایت خیلی ها سوال میکردن که کدوم شهرها برای مسافرت با بچه ها مناسب تره. همه جا میشه رفت، فقط باید یه کم صبور بود. ما هم شمال رفتیم، هم جنوب. کلی عکس گرفتیم. خاطرات به یاد موندنی.
مریض شدن بچه ها
مریض شدن بچه ها خیلی ناراحت کننده است. آدم دلش میخواد همه درد رو تحمل کنه ولی اونا خوب باشن. یادمه یه بار پسرم تب خیلی شدیدی کرد. خیلی ترسیده بودم. تو نی نی سایت خیلی ها راهکارهای خوبی برای پایین آوردن تب بچه ها پیشنهاد میکردن. تجربه های بقیه خیلی کمک میکنه. خداروشکر زود خوب شد. سلامتی مهمترین چیزه. همیشه دعا میکنم سالم باشن.
دندون درآوردن
دندون درآوردن بچه ها خیلی سخته. بی قراری و درد. دخترم وقتی دندون درمیاورد خیلی گریه میکرد. دلم براش میسوخت. تو نی نی سایت خیلی ها میگفتن که از ژل های مخصوص دندون استفاده کنن. یه کم کمک میکنه. منم امتحان کردم. بالاخره تموم شد. دندونای مرواریدی.
مدرسه رفتن
مدرسه رفتن بچه ها یه مرحله ی جدید تو زندگیشونه. یه قدم به سوی استقلال. وقتی پسرم رفت کلاس اول خیلی دلم براش تنگ شد. ولی خوشحال بودم که داره بزرگ میشه. تو نی نی سایت خیلی ها سوال میکردن که چجوری بچه هاشونو برای مدرسه رفتن آماده کنن. مهم اینه که بهشون اعتماد به نفس بدیم. من همیشه سعی میکردم بهش انگیزه بدم. یه شروع جدید. یه دنیای بزرگتر.
دلشوره های مادرانه
دلشوره های مادرانه هیچ وقت تموم نمیشه. همیشه نگران بچه هات هستی. حتی وقتی بزرگ هم میشن باز هم نگرونشون هستی. تو نی نی سایت خیلی ها از دلشوره های مادرانه حرف میزدن. یه حس مشترک بین همه مادرا. نمیشه کاریش کرد. فقط باید دعا کرد. همیشه و همه جا.
خنده های از ته دل
خنده های از ته دل بچه ها خیلی انرژی بخشه. یه حس خوب به آدم میده. من عاشق این بودم که بچمو بخندونم. اونم خیلی زود میخندید. تو نی نی سایت خیلی ها ویدیوهای خنده دار از بچه هاشون میذاشتن. خنده درمان هر دردیه. سعی کنید همیشه بخندید. خنده یه نعمت بزرگه. قدرشو بدونید.
لحظه های خشم
بچه ها هم مثل همه آدمها ممکنه عصبانی بشن. باید یاد بگیریم چجوری باهاش کنار بیایم. دخترم بعضی وقتا خیلی زود عصبانی میشد و داد و بیداد میکرد. تو نی نی سایت خیلی ها راهکارهای خوبی برای کنترل خشم بچه ها پیشنهاد میکردن. صبر و حوصله خیلی مهمه. من سعی میکردم آرومش کنم. بهش حق میدادم عصبانی باشه. بالاخره آروم میشد.
بازی با حیوانات
بچه ها عاشق حیوانات هستن. بازی کردن با حیوانات خیلی براشون لذت بخشه. ما یه سگ کوچولو داشتیم که بچم خیلی دوستش داشت و باهاش بازی میکرد. تو نی نی سایت خیلی ها میگفتن که داشتن حیوان خونگی برای بچه ها خیلی خوبه. مسئولیت پذیری رو یاد میگیرن. فقط باید مراقب بهداشتشون بود. یه دوست خوب. همبازی و همراه.
سوالات بی پایان
بچه ها خیلی سوال میپرسن. باید با حوصله به سوالاتشون جواب بدیم. پسرم همیشه سوالای عجیب و غریب میپرسید که جواب دادنشون سخت بود. تو نی نی سایت خیلی ها میگفتن که از کتاب های علمی برای جواب دادن به سوالات بچه ها استفاده کنن. یه فرصت برای یادگیری. من سعی میکردم هر چی رو که میدونم بهشون بگم. سوال پرسیدن نشونه کنجکاویه. تشویقشون کنید.
مراسم خانوادگی
مراسم خانوادگی یه فرصت خوب برای دور هم جمع شدن و گذروندن وقت با خانواده است. ما همیشه سعی میکردیم تو مراسم های خانوادگی همه با هم باشیم. تو نی نی سایت خیلی ها میگفتن که مراسم های خانوادگی باعث تقویت روابط خانوادگی میشه. خیلی مهمه که با هم وقت بگذرونیم. بچه ها خیلی خوشحال میشن. یه خاطره خوب. پیوند خانوادگی.
کمک به دیگران
یاد دادن کمک به دیگران به بچه ها خیلی مهمه. باید از کودکی بهشون یاد بدیم که به فکر بقیه هم باشن. من همیشه سعی میکردم به بچم یاد بدم که به نیازمندان کمک کنه. تو نی نی سایت خیلی ها از فعالیت های خیرخواهانه شون با بچه ها میگفتن. یه کار خیلی ارزشمنده. حس خوب کمک کردن. دنیا رو جای بهتری میکنه. انسان باشیم.
عشق بی قید و شرط
عشق بی قید و شرط مادر و پدر به بچه ها یه موهبت الهیه. یه حس قوی و عمیق که هیچ وقت از بین نمیره. من عاشق بچه هام هستم و همیشه خواهم بود. تو نی نی سایت همه مادرا و پدرا این عشق رو تجربه کردن. عشق به بچه ها بی نهایت و ابدیه. یه حس ناب و خالص. بهترین حس دنیا. خداروشکر.







بعضی وقتا فکر می کنم بچه داری فقط شیرینی و خنده است ولی یادگیری از اشتباهات بقیه می تونه کمک زیادی بکنه. یکی از کارهایی که خودم پشیمونم این بود که انتظار داشتم بچم زودتر از سنش کارهایی رو انجام بده. مثلا عصبانی می شدم چرا با اینکه یه سالش بود هنوز راه نمی رفت. بعد ها فهمیدم هر بچه ای سرعت رشد خودش رو داره و مقایسه فقط استرس میاره. نباید فراموش کنیم بچه ها ماشین نیستن که با برنامه از پیش تعیین شده حرکت کنن.
یه اشتباه دیگه ای که خیلی ها مرتکب می شن، نادیده گرفتن رفتارهای خوب بچه هاست. منم قبلا این کارو می کردم. وقتی پسرم آروم بازی می کرد توجهی نمی کردم ولی هر کاری می کرد سر و صدا می کردم سریع واکنش نشون می دادم. این باعث می شد برای جلب توجه بیشتر شیطنت کنه. یاد گرفتم به رفتارهای خوبش هم توجه کنم و تشویقش کنم.
در مورد حمام کردن بچه ها هم باید بگم یه تجربه بدی داشتم. دخترم اول از آب می ترسید و من به زور می بردمش داخل وان. اشتباه بزرگی بود. بعد ها فهمیدم باید کم کم عادتش بدیم. اول با آب کم شروع کردیم، بازی های آبی کردیم و کم کم ترسش از بین رفت. نباید عجله کرد. هر بچه ای ترس هایی داره که باید با صبر برطرف بشن.
مساله دیگه ای که هست، مقایسه بچه ها با همدیگه است. این کار واقعا می تونه اثرات بدی داشته باشه. خواهرزاده من همسن پسرمه و خیلی باهوشه. من مدام می گفتم پسرم چرا مثل اون نیست. این حرفا اعتماد به نفسشو کم کرده بود. تازه بعد از کلی مشکل فهمیدم باید استعدادهای خاص خودش رو پیدا کنم و پرورش بدم نه اینکه نسخه دیگری از بچه های دیگه بخوام.